مقدمه
علمی و قرانی
مطالب قرانی

شیمی در قران قران وزنتیک قران وگیاه شناسی قران وعلم دریاها قران وجهان شناسی قران وزمین شناسی قرآن و باران اشاره ی قرآن به انبساط جهان علم ریاضی در قران علم فیزیک در قران مقدمه به وبلاگ خودتان خوش امدید


مقدمه

 

غزالی آنگاه می فرماید:

 

«به طور خلاصه تمام علوم داخل در افعال و صفات خداوند است و در قرآن شرح افعال و صفات او آمده است،و برای این دانش ها نهایتی نیست و در قرآن اشارتی است به مجامع آنها.»

 

همچنین او در کتاب جواهرالقرآن و درره که بعد از احیاءعلوم الدین نوشته است در فصلی تحت عنوان«ریشه های علوم اولین و آخرین از قرآن نشأت می گیرد»می گوید:

 

«این علوم،چه آنها برشمردیم و چه آنها که مذکور نیفتاد،اصولش از قرآن به دست می آید زیرا همگی آنها از دریایی از دریاهای معرفت الهی نشأت می گیرد،ودریای افعال،چنانکه متذکر شدیم،دریایی است که کرانه ندارد و اگر دریا برای نوشتن کلمات پروردگار مداد شود،آن به پایان می رسد قبل از آنکه کلمات پروردگار به انتها رسد.پس از جمله افعال خداوند بیماری وشفاعت چنانکه خداوند از قول ابراهیم می فرماید:وهنگامی که مریض می شوم اومرا شفا می دهد.و این فعل واحد را کسی نشناسد مگر آنکه علم طب را بر وجه کمال بداند.زیرا طب نیست مگر شناسایی کامل مرض وعلائم آن وعلاج و اسباب درمان آن.و از جمله افعال خداوند تقدیر حرکت خورشید و ماه منازل آنهاست. چنانکه فرموده:«والشمس والقمربحسبان»و«القمرقدّرناه منازل»و«جمع الشمس والقمر»و«یولج اللیل والنهار»... وحقیقت حرکت خورشید و ماه و کسوف و خسوف و رفت و آمد شب و روز را نمی داند مگر کسی که هیئت ترکیب آسمان ها و زمین را بداند،و این به نوبه ی خود دانشی است،و معنای قول خداوند:«یا ایها الانسان ما غرّک بربک الکریم الذی خلقک فسوّیک فعدلک فی ایّ صورة ماشاء ربک»را کسی به کمال نداند مگر آنکه تشریح بدن انسان را به صورت ظاهر و باطن و عدد و انواع و حکمت و منافع آن را بداند،و در قرآن در مواضعی بدان اشارت رفته است،ودر این از جمله علوم پشتیبان وآیندگان است و در قرآن مجامع علوم اولین و آخرین یافت می شود.»

 

جلال الدین سیوطی نیز همین نظر را دارد.او در کتاب معروف الاتقان فی علوم القرآن در پی آن است که نشان دهد قرآن حاوی جمیع دانش هاست. وی باتوّسل به آیاتی نظیر:

 

«...ما فرّطنا فی الکتاب من شیء»                    (انعام،38)

 

(...ما دراین کتاب چیزی را فروگذار نکرده ایم.)

 

«...نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء...»         (النحل،89)

 

(...ما این کتاب را بر تو نازل کردیم تا همه چیز را روشن کند...)

 

و روایاتی نظیر:

 

«...قال صلی اللّه علیه و سلّم:سیکون فتن.قیل و ما المخرج منها؟قال:کتاب اللّه فیه نبأما قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم.»

 

(...پیامبر(ص) فرمود:فتنه هایی برپا خواهد شد.پرسیده شد:چه چیزی می تواند ما را از آنها نجات دهد؟فرمود:کتاب خداوند.در آن اخبار قبل از شما و اخبار بعد از شما و حکم بین شماست.»

 

استدلال می کند که قرآن علوم قدیم و جدید را دربردارد.آنگاه می افزاید:

 

«کتاب خداوند عزیز همه چیز را در بردارد.هیچ بخش یا مسأله اساسی از علوم را نمی توان یافت که در قرآن به آن اشاره نشده باشد.در قرآن جهات شگفت انگیز مخلوقات،ملکوت آسمان ها و زمین،بالاترین بخش افق و اشیاء زیر زمین،ابتدا خلقت و...یافت می شود.»

 

این نوع بینش را در میان علمای متأخر هم می بینیم.عبدالرحمن کواکبی در کتاب طبایع الاستبداد و مصارع الاستعباد می گوید:

 

«در قرن جدید علم حقایقی را روشن کرده است و اینها به کاشفین آنها که اروپایی یا امریکایی هستند نسبت داده می شود.اما آنهایی که در قرآن تدبر می کنند می یابند که غالب این حقایق به طور صریح یا ضمنی در سیزده قرن در قرآن آمده است،واینها مستور نماند مگر آنکه با کشف آنها معجزه قرآن آشکار شود،و اینکه آن کلام پروردگاری است که غیر از او کسی به غیب آگاهی ندارد.»

 

وازجمله مدافعین این نظر مصطفی صادق الرافعی است که معتقد است:

«انسان در قرآن اشاره به بسیاری از حقایقی علمی را می یابد،و علم جدید ما را در تفسیر بعضی از آیات قرآنی و کشف حقایق آنها یاری می کند.»

در اینجا لازم است داعیه ی علمای پیشین در اتخاذ این دیدگاه اعتقاد عمیق آنها به جامعیت قرآن بود. اما علمای متأخر بیشتر دنبال اثبات اعجاز علمی قرآن هستند،و کوشش آنها بر این است که قرآن را با یافته های علوم جدید تطبیق دهند.بعضی از متأخرین بر این هستند که هیچ یافته ی علم جدید نیست که لااقل تلویحاً در قرآن  پیش بینی نشده باشد.مثلاً طنطاوی در تفسیر الجواهر خود دنبال این است که نتایج علوم طبیعی را از قرآن استنتاج کند و نگران این است که مبادا عمر او کفاف آن را ندهد که تمامی یافته های علم و تکنولوژی را در قرآن بیابد.معهذا وی خشنود است که کشفیات  علم تا کنون حاکی از قدرت پیش گویی قرآن است.

در زمان ما فعالیت ها در این حوزه افزایش یافته است و حتی چند سال پیش سمیناری تحت عنوان «معجزات علمی قرآن و سنت»از طرف عربستان سعودی در پاکستان برگزار گردید.ما مقالات و کتب بسیاری را می بینیم که مؤلفین آنها در صدد تطبیق «آیات علمی»قرآن با علوم روز اثبات اعجاز علمی قرآن هستند.مثلاً عبد الرزاق نوفل در کتاب القرآن و العلم الحدیث می گوید:

«پس ما وقتی به عرب ثابت می کنیم که قرآن شامل اصول علم جدید است و از هر پدیده علمی صحبت کرده است،آیا این نوع معجزه قرآن کافی نیست که توجه آنها را به قرآن جلب کند؟...آیا اعجاز علمی قرآن راه جذب غیر عرب به اسلام نیست؟روزی که ما ترجمه چیزهایی را که قرآن پیش بینی کرده و توسعه علوم مختلف تأیید کرده است به زبانهای مختلف به انجام برسانیم مأموریتمان کامل است و پیام ما به نتیجه می رسد و سرشت اعجازآمیز قرآن بر غیر عرب روشن خواهد شد.»

و موریس بوکای در کتاب عهدین،قرآن و علم می گوید:

«نه تنها وحی قرآن حاوی تناقضهایی نیست که روایات اناجیل،در نتیجه دخالت افراد انسانی،با آنها دست بگریبانند، بلکه اگر کسی به عینیّت و در پرتو علم به مطالعه قرآن بپردازد،به خصوصیتی دیگر که ویژه این کتاب است بر می خورد:هم آهنگی کامل قرآن با معلومات علمی جدید.علاوه بر این دیدیم که در قرآن نکات و مطالب علمی دیده می شود،نکات و مطالبی که نمی توان بیان کننده آنها را آدمیزاد ای متعلق به عهد پیامبر دانست.در واقع معارف علمی جدیدند که به فهم برخی از آیات قرآنی(که تاکنون غیرقابل تفسیر مانده بودند)یاری می کنند.»

بعضی از مؤلفین دنبال این بوده اند که هر ایده ی مهم علم جدید را از قرآن بیرون بکشند و در این راه از عرف زبان عربی تجاوز کرده اند.مثلاً بعضی خواسته اند نظریه ی اتمی مادّه را از قرآن استخراج کنند و در این راه به آیاتی نظیر:«...وما یعزب عن ربّک من مثقال ذرة فی الارض ولا فی السماء ولااصغر من ذلک ولااکبر الا فی کتاب مبین»    (یونس،61)

(...بر پروردگار تو حتی به اندازه ی یک ذرّه در زمین و آسمان ها پوشیده نیست و همین طور است هرچه کوچکتر از آن یا بزرگتر از آن باشد.)

متوسل شده اند.در اینجا آنها کلمه عربی«ذرّه»را با«اتم»تطبیق داده اند.در حالی که معنای متداول آن «مور کوچک» یا«ذرّه کوچک غبار» است و هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد که باور کنیم خداوند اصطلاحی غیرقابل فهم را برای معاصرین پیامبر(ص) به کار برده باشد.

2.قرآن به عنوان یک کتاب هدایت

دیدگاه اول از هما ن قدیم مورد انتقاد قرار گرفته است. ابواسحاق شاطبی (متولد790 هجری) یکی از مخالفان سرسخت این دیدگاه است. او معتقد است که پیشینیان باتقوای ما اطلاعاتشان درباره ی قرآن بیش از ما بود و آن ها درباره ی اینگونه علوم صحبت نکردند. این حاکی ازاین است که از نظر آن ها قرآن حاوی چنین مطالبی نیست. شاطبی آیه ی کریمه:

«...ما فرّطنا فی الکتاب من شیء...»  

را به فرائض و عبادات ربط می دهد و کلمه«کتاب» در این آیه را همان لوح محفوظ، مذکور در آیه ی22 سوره ی بروج می داند.

دیدگاه اول را بعضی از علمای متأخر نیز مورد نقد قرار داده اند. استدلال آنها به قرار زیر است:

الف)درست نیست که کلمت قرآنی را به طریقی که بر عرب عصر پیامبر آشکار نبود تعبیر کنیم.

ب)قرآن برای آموزش علم و تکنولوژی نازل نشده است، بلکه آن کتاب هدایت است . صحبت از علوم طبیعی نیز جهت ترغیب آدمیان به کشف اسرار طبیعت است. پس معنای آیاتی نظیر :

«... مافرّطنا فی الکتاب من شیء...»

این است که قرآن شامل همه چیزهایی است که برای هدایت و سعادت ما لازم است .

ج)علم به مرحله نهایی اش نرسیده است. بنابراین درست نیست که قرآن را با تئوریهای زود گذر علم تطبیق دهیم. یک نظریه زمانی مقبول واقع میشود و سپس نظریه ی جامع تری جای آن را میگیرد. نظام بطلمیوسی برای مدتی طولانی حاکم بود و سپس کنار گذاشته شد.این اشتباه است که فرض کنیم قرآن نظریه های معارض را تأیید میکند.

 دانشمندان  برجسته ای نظیر ابن سینا، بیرونی، ابن هیثم و خواجه نصیر الدین طوسی هیچگاه دنبال فرمول های علمی در قرآن نگشتند، گرچه سخت به قرآن معتقد بودند و اطلاعات وسیعی درباره ی آن داشتند. تطبیق قرآن با نظریه های ناپایدار علم این خطر را دارد که را مورد تعرّض قرار می دهد و راه را برای تعابیر نامعقول باز می کند.

د)خداوند خواسته است که بشر خودش حقائق طبیعت را از طریق حواس و عقلش کشف کند. اگر قرآن تمامی علوم طبیعت را بیان می کرد عقل انسان عاطل می ماند و آزادی انسان بی خاصیت. شیخ محمد عبده در دتأیید این مطلب می گوید:

«اگر از وظایف پیامبر این می بود که علوم طبیعی و نجومی را تبیین کند، آن پایان فعّالیت حواس و عقل انسانی می بود و آن آزادی انسان را از بین می برد... آری پیامبران به مردم هشدار می دهند که حواس و عقلشان را در مورد چیزهایی که منجر به ازدیاد منافع آنها و بالا بردن معارف مؤثر در ارتقاء نفوسشان می شود به کار برند... بنابراین درهای این علوم عقل و تجربه است، سنّت و علوم دینی.»

به علاوه بعضی از آیات قرآن صراحت دارند که ما باید به کمک حواس و عقلمان به فهم پدیده های طبیعی نائل شویم:

«قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدأ الخلق...»         (العنکبوت،20)

(بگو در زمین سیر کنید و بنگرید که چگونه خدا موجودات را آفریده...)

«افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت. و الی اسماء کیف رفعت. و الی الجبال کیف نصبت و الی الارض کیف سطحت.»                                        (الغاشیة، 20-17)

برداشت ما

ما معتقدیم که قرآن کتاب هدایت برای انسان هاست و حاوی تمامی چیزهایی است که بشر در حوزه ایمان و عمل بدان ها نیاز دارد. به نظر ما یک دائرة المعارف علمی الزاماً تطبیق داد. از طرف دیگر نمی توان کتمان کرد که در قرآن اشارات مکرّر به پدیده های طبیعی آمده است. اما این ها برای تعلیم علوم نیست. بلکه هدف آن ها عمدتاً تشویق مردم است به فراگیری علوم طبیعی و در نتیجه توجّه به عظمت خلقت و در نهایت نزدیکی به خالق جهان. همچنین ما معتقدیم که پیشرفت علم فهم بعضی از آیات قرآنی را آسان می سازد، مثلاً آیه ی شریفه ی:

«اولم یر الذین کفروا انّ السماوات و الارض کانتا رتقاً ففتقنا هما و جعلنا من الماء کلّ شیء حیّ...»

(انبیاء،30)

(آیا کافران نمی بینند که آسمان ها و زمین یک پارچه بودند و ما از هم بازشان کردیم و هر زنده ای را از آب پدید آوردیم...)

اشاره به تحول منظومه شمسی و نقش آب در حیات دارد، و آیه شریفه ی:

«و من کلّ شیء خلقنا زوجین لعلّکم تذکّرون»                (ذاریات،49)

(و از هر چیز یک جفت آفریدیم، باشد که یاد کنید و عبرت گیرید)

ازعمومیت زوجیت در مخلوقات سخن می گوید. بدیهی است که درک اینگونه مطالب در عصر ما بسیار ساده تر از عصر پیامبر(ص) است. به طور خلاصه نظر ما در تعبیر«آیات علمی» قرآن همان است که شیخ فقید الازهر مصطفی المراغی در مقدمه ی کتاب الاسلام و الطب الحدیث متذکر شده است:

«هدف من این نیست که بگویم قرآن مجید به طور اجمال یا به تفضیل تمامی علوم را به شکل کتاب های درسی دربردارد. بلکه می خواهم بگویم که آن اصول عامّی را دربردارد که به کمک آن ها می توان آنچه را که برای رشد فیزیکی و معنوی انسان دانستن آن ها لازم است استنتاج... لازم است که معنای یک آیه را آنقدر توسعه ندهیم که قابل تعبیر بر حسب علم جدید باشد. همچنین نباید تعبیر حقائق علمی را آنقدر توسعه داد که بتوان آن را با یک آیه ی قرآنی تطبیق داد. اما اگر معنای ظاهر یک آیه با یک حقیقت علمی جا افتاده سازگار باشد، این آیه را به کمک آن حقیقت تغییر می دهیم.»

نتیجه تطبیق دادن قرآن با علوم روز این بوده که در عصر غلبه پوزیتیویسم، برخی از علمای مسلمان کوشیدند دیدگاه های این مکتب را از قرآن استنتاج کنند و آن را مبنای حکمت قرآن به حساب آورند، بدون این که توجه کنند که در این نوع نگرش جایگاهی برای متافیزیک و موجودات غی مادّی نیست.

به عقیده ما در حالی که یک دائرة المعارف علمی نیست، اما در«آیات علمی» آن پیام های مهمّی وجود دارد و دانشمندان مسلمان باید به این پیام ها توجه کنند. نه این که تمامی همّتشان را صرف اثبات اعجاز علمی قرآن و یا سازگاری آن با علم روز کنند.البته ذکر مطالبی اقبیل عمومیت زوجیت یا شفا بخشی عسل برای مردم (چنانکه در آیه ی 69 سوره ی نحل آمده است) می تواند الهام بخش عالمان مسلمانان در نظریه پردازی یا کاوش تجربی باشد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نویسنده : خواجه علی تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1387


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمی و قرانی مي باشد.